کوهی

کوهی

شمارهٔ ۲۶

۱

هر صبا از چرخ آمد آفتاب مه نقاب

روی بنماید که هستم نور آن عالیجناب

۲

با همه ذرات عالم در حدیث آمد خموش

گوید ای اولاد من چون نی تو در آب و تراب

۳

گل سؤال از بلبل شیدا کند کین ناله چیست

غنچه بگشاید دهن گوید سؤالش را جواب

۴

در دهان بلبل ای گل صد زبان بگشاده

تا بگویی وصف حسن خویشتن با شیخ و شاب

۵

وه که پیش شمع رخسار جمالش تا بروز

همچو پروانه دل سوزان ما می‌شد کباب

۶

کوهی دیوانه دل شد مست و لایعقل بماند

چون کشید از جام ساقی باده با چنگ و رباب

تصاویر و صوت

نظرات