
کوهی
شمارهٔ ۴۶
۱
جمالش را جلال آئینه دار است
جلالش را جمال آئینه دار است
۲
خود است آئینه خود در حقیقت
بهر صورت از این رو آشکار است
۳
یکی گردد دو صدر ره می شماری
یکی باشد عددها بی شمار است
۴
سفید و سرخ و زرد و سبز و اسود
ز یکدست است ونقش یک نگار است
۵
سواد الوجه دل شد خال آن ماه
ز زلف و روی او لیل و نهار است
۶
ز یک آب است بستان سبز و خرم
صباحی گفت گلها عین خار است
۷
چو گفت او کل یوم هو فی الشان
نمی دانم که کوهی در چه کار است
تصاویر و صوت

نظرات