کوهی

کوهی

شمارهٔ ۵۲

۱

هر که دیوانه رخسار پریرویان نیست

آدمی زاده مگوئید که او حیوان نیست

۲

هر که چون شمع نسوزد نشود روشن دل

محرم وصل حریم حرم جانان نیست

۳

کو بکو قرب در آن کوی که بارش ندهند

پیش عید مه رخسارش اگر قربان نیست

۴

بوی توحید ز بستان خدا نشنیده است

خار و گل در نظر عارف اگر یکسان نیست

۵

غنچه از حجله بگلزار نخیزد از خواب

بلبل سوخته در باغ اگر نالان نیست

۶

شب نشینان بوصالت نرسیدی روزی

چشم پرخواب تو گر رهزن بیداران نیست

۷

کو هیا تا نه نشینی تو بمقصد نرسی

زانکه بوسیدن پای سگ او آسان نیست

تصاویر و صوت

نظرات