کوهی

کوهی

شمارهٔ ۷۱

۱

برداشتیم از کف ساقی روح راح

درجام آفتاب می لعل هر صباح

۲

شادیم وخرمیم ز صبح ازل مدام

چونکرده ایم دیده بروی تو افتتاح

۳

ساقی ز روی ما و منی همچو آفتاب

میگوید از کرم دو جهانرا که الصلاح

۴

از بطن آفتاب بزدایم ما همه

خورشید را چو ماه در آورد در نکاح

۵

کوهی بروح قدس شدی جمله جاودان

از فعل شوم خویش اگر یافتی فلاح

تصاویر و صوت

نظرات