کوهی

کوهی

شمارهٔ ۸۷

۱

صوت نقاره ونی و سرناو چنگ و عود

گلبانگ میزنند که هستیم در شهود

۲

ممکن بوقت هستی خود واجب الوجود

آری بود چو هستی او هست در وجود

۳

عاشق شد ار بحسن خود از روی دلبران

خود را مگر بدیده خود باز می نمود

۴

اجیب گفت حضرت و آنگاه آفرید

از جان جمله نعره بر آورد در شهود

۵

آتش زد آفتاب جمالش بچشم ما

اعیان ممکنات برفتند همچو دود

۶

کوهی بدید پرتو انوار آن جمال

او را چو جذبهای خداوند در ربود

تصاویر و صوت

نظرات