
کوهی
شمارهٔ ۹۰
۱
عقل کل در کُنه ادراک تو ره گم میکند
گر به سویت رهنماییهای مردم میکند
۲
تا نبخشد حق به لطف خود کسی را چاره نیست
گرچه بر امت رسول او ترحم میکند
۳
اول آمرزید آدم را و آنگه آفرید
رحمتش عام است بر مردم تقدّم میکند
۴
مینماید روی چون گل باز در صحن چمن
بلبل روحم به وصل گل ترنم میکند
۵
لطف او بر ظالمان رحمی نکرد از وصل خویش
میدهد تصدیع خود هر کو تظلم میکند
۶
تا ننوشم دانهٔ آدمفریب از قول دیو
سینه را زین غم دلم صد چاک گندم میکند
۷
بر براق دلم نشینم کو به هنگام عروج
چار عنصر نه فلک در زیر یک سم میکند
۸
کوزه گردیدیم شخصی را که از چرخ او مدام
کاسه میسازد سر و از جسمها خُم میکند
۹
هر که را یکسان نماید قهر و لطف ذالمنن
همچو کوهی در بلای حق تنعم میکند
نظرات