
شمس مغربی
شمارهٔ ۱۲
۱
چون تافت بر دل من پرتو جمال حبیب
بدید دیده جان حسن بر کمال حبیب
۲
چه التفات بلذات کائنات کند
کسی که یافت دمی لذت وصال حبیب
۳
بدام و دانه عالم کجا فرود آید
دلی که گشت گرفتار زلف و خال حبیب
۴
خیال ملک دو عالم نیاورد بخیال
سری که نیست دمی خاای از خیال حبیب
۵
حبیب را نتوان یافت در دو کَون مثال
اگر چه هر دو جهان هست بر مثال حبیب
۶
درون من نه چنان از حبیب مملو شد
که گر حبیب در آید بود مجال حبیب
۷
بدانصفت دل و جان از حبیب پر شده است
که از حبیب ندارم نظر بحال حبیب
۸
چه احتیاج بود دیده را به حسن برون
چو در درون متجلی شود جمال حبیب
۹
ز مشرق دلت چه کرد طلوع
هزار بدر برفت از نظر هلال حبیب
تصاویر و صوت

نظرات
میــــرِ سلطان احمـــد
م محمدی