
شمس مغربی
شمارهٔ ۱۴۴
۱
ایدوست بیا بر نظر ما نظری کن
بر دیده جان و دل شیدا نظری کن
۲
اول بهرخ خویش مدد بخش جلائی
وانگاه دران عین مجالی نظری کن
۳
تاریک بود آینه از رخ ننماید
زنگ از رخ آن آینه بزد آنظری کن
۴
از زنگ و جهان چونکه شود پاک و مصفا
بر آینه پاک و مصفا نظری کن
۵
از دیده وامق که بود مظهر عشقت
بر حسن خود اندر رخ عذرا نظری کن
۶
هر لحظه بدل صورت زیبای دگر بخش
وانگاه دران صورت زیبای نظری کن
۷
صحرای دلم هست تماشاگه حسنت
بخرام بتماشا نظری کن
۸
دل مظهر ذات تو و اسماست درو سنگ
بر چهره ذات همه اسما نظری کن
۹
چون آینه اسم مسمای تو آمد
در آینه بر اسم مسما نظری کن
۱۰
بی آینه آنسان که تو هستی بحقیقت
خود را بخود و آینه بنما نظری کن
۱۱
بحریست دل مغربی از لولو لالا
بحر بحر دل از لولو لالا نظری کن
تصاویر و صوت

نظرات