شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۱۸۱

۱

دوش ان صنم بیگانه‌وش بگذشت بر من چون پری

کردم سلامش لیک او دادم جوابی سرسری

۲

گفتم چرا بیگانه‌ای گفتا که تو دیوانه‌ای

من کیستم تو کیستی در خود چرا می‌ننگری

۳

در جامه بیگانگان خود را ز‌ من کردی نهان

یعنی که من تو نیستم من دیگرم تو دیگری

۴

من از کجا تو از کجا من پادشاهم تو گدا

تو عاری از سلطنت از فقر و فاقه من بری

۵

صد چون تو را پیدا کنم هر لحظه و شیدا کنم

تو ذرّه‌ای سرگشته و من آفتاب خاوری

۶

من فرضم و تو سنتی من نورم و تو ظلمتی

خود ظلمتی را کی رسد با نور کردن همسری

۷

گفتم که ای جان جهان ای عین پیدا و نهان

وی مایه سود و زیان وی تو قماش و مشتری

۸

تو اولیّ و آخری تو باطنیّ و ظاهری

تو قاصدیّ و مقصدی تو ناظریّ و منظری

۹

من درّ و مرجان توام در بحر عمّان توام

من گوهر کان توام تو کان ما و گوهری

۱۰

من مظهر و مرآت تو، مرآت وجه و ذات تو

نی نی غلط گفتم شها هم خویشتن را مظهری

۱۱

ای آفتاب مشرقی وی نور چشم مغربی

من سایه مهر توام تو مهر سایه‌گستری

تصاویر و صوت

دیوان محمدشیرین مغربی (متن انتقادی با مقدمه، حواشی و فهرست اصطلاحات عرفانی) به تصحیح و اهتمام دکتر لئونارد لوئیزان - محمد شیرین مغربی - تصویر ۴۰۰
دیوان کامل شمس مغربی شامل غزلیات، ترجیعات، رباعیات، فهلویات به انضمام رساله جام جهان نما، مقدمه و شرح احوال و بیان افکار او به اهتمام دکتر ابوطالب میرعابدینی - . - تصویر ۲۱۲
دیوان شمس مغربی به سعی و اهتمام سید محمد میرکمالی خونساری - سید محمد میرکمالی خونساری - تصویر ۱۰۵

نظرات