شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۱۹۲

۱

دلا چرا تو چنین بیقرار و مضطربی

چراست نام تو قلب از چه رو منقلبی

۲

بدست کیست عنانت که میکشد هر سو

که هر نفس به دگر سوی و کوی منحرفی

۳

گهی چو چرجی و گاهی چو بحر و گه ساحل

گهی چو جنت و گاهی چو نار ملتهبی

۴

گهی چو دیری و گه کعبه و گه طایف

گهی چو رند خرابات و گاه محتسبی

۵

بهر صفت که نماید جمال روی نگار

برش بسجده درآیی ز راه مقتربی

۶

دلا بگو بدلارام از سر غیرت

چو نیست هیچکس غیرت از که محتجبی

۷

کسی ز سایه خود اجتتاب می‌نکند

منم چو سایه ات از من چرا تو مجتتبی

۸

شعاع مهر بمهر آنچنان که منتسب است

تو همچنان بدلارام خویس منتسبی

۹

نقاب مهر رخت مغربط است در همه حال

بنور روی خود از چشم خویش منقتبی

تصاویر و صوت

دیوان شمس مغربی به سعی و اهتمام سید محمد میرکمالی خونساری - سید محمد میرکمالی خونساری - تصویر ۱۱۰

نظرات