شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۵۶

۱

صبح ظهور دم زد و عالم پدید شد

بهر رخت ز مشرق آدم پدید شد

۲

پوشیده بود روی تو در زیر موی تو

چون بازگشت موی تو از هم پدید شد

۳

جان جهان که در خم زلف نو بد نهان

زلف ترا بهر شکن و خم پدید شد

۴

بر ملک نیستی لب لعلت سحرگهی

یکدم دمید و عالم از آندم پدید شد

۵

مجروح نیش غمزه مرد افکن ترا

هم از لب چه نوش تو مرهم پدید شد

۶

برهر دلی که گشت جمال تو جلوه گر

در وی هزار نقش دمادم پدید شد

۷

تا شد یقین که شادیت اندر غم دلست

دل را هزار خرّمی از غم پدید شد

۸

خورشید آسمان ولایت ظهور یافت

تا مغربی ز عالم مغرب پدید شد

تصاویر و صوت

دیوان محمدشیرین مغربی (متن انتقادی با مقدمه، حواشی و فهرست اصطلاحات عرفانی) به تصحیح و اهتمام دکتر لئونارد لوئیزان - محمد شیرین مغربی - تصویر ۲۲۶

نظرات