
شمس مغربی
شمارهٔ ۷۴
۱
مرا بفقر و فنا افتخار میباشد
زنام ملک و غنی ننگ و عار میباشد
۲
مدام باده توحید میخورم زانرو
که این شراب مرا خوش گوار میباشد
۳
مزاج هر کسی این باده بر نمیتابد
ولی مزاج مرا سازگار میباشد
۴
میان آنکه تواش در کنار میطلبی
علی الدوام مرا در کنار میباشد
۵
دلی کهدهست دلارا مرا در آوارم
ن ندانم از چه سبب بیقرار میباشد
۶
بگرد مرکز توحید میکند جولان
دلم که همچو فلک در مدار میباشد
۷
صفای چهره او را کجا تواند دید
دلی که دیده او بی غبار میباشد
۸
دلست آینه آن چهره را دلی صافی
چگونه چهره نماید که تار میباشد
۹
بیا که چشم دل مغربی بیار نگر
از آنکه چشم دلش چشم یار میباشد
نظرات