شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۸۸

۱

سلطان، سرِ تخت شهی کرد تنزّل

با آنکه جز او هیچ شهی نیست گدا شد

۲

آنکس که زفقر و ز غنا هست منزّه

در کسوت فقر از پی اظهار غنا شد

۳

هرگز که شنیدست از ازین طرفه که یک کس

هم خانه خویش آمد و هم خانه خدا شد

۴

آن گوهر پاکیزه و آن درّ یگانه

۰ون جوش برآورد زمین گشت و سما شد

۵

در کسوت چونی و چرایی نتوان گفت

کاندلبر بیچون و چرا چون و چرا شد؟!

۶

بنمود رخ ابروی وی از ابروی خوبان

تا بر صفت ماه نو انگشت نما شد

۷

در گلشن عالم چو شهی سرو چو لاله

هم سرخ کلاه آمد و هم سبز قبا شد

۸

آن مهر سپهر ازلی کرده تجلی

تا مغربی و مشرقی و شمس و ضیا شد

تصاویر و صوت

دیوان شمس مغربی به سعی و اهتمام سید محمد میرکمالی خونساری - سید محمد میرکمالی خونساری - تصویر ۴۸
دیوان محمدشیرین مغربی (متن انتقادی با مقدمه، حواشی و فهرست اصطلاحات عرفانی) به تصحیح و اهتمام دکتر لئونارد لوئیزان - محمد شیرین مغربی - تصویر ۱۷۹

نظرات