
میلی
شمارهٔ ۱۰۴
۱
گر چنین خون دل از دیده دمادم گذرد
دیده برهم خورد و کار دل از هم گذرد
۲
کاش بسمل شدهام بر سر ره بگذارند
شاید امروز مرا بیند و خرم گذرد
۳
ای دل آغاز کن افسانه ایّام وصال
تا به مشغولی این قصّه، شب غم گذرد
۴
اهل ماتم غم مرگم نخورند، ار سخنی
از جفاهای تو در حلقه ماتم گذرد
۵
چون کنم شرح سخنهای وفا آمیزت
آرزوهای عجب در دل همدم گذرد
۶
میتراود غم هجران ز دلم روز وصال
همچو خونابه زخمی که ز مرهم گذرد
۷
آن زمان دعوی عشق تو رسد میلی را
که به یک گام تواند ز دو عالم گذرد
تصاویر و صوت

نظرات