میلی

میلی

شمارهٔ ۱۰۴

۱

گر چنین خون دل از دیده دمادم گذرد

دیده برهم خورد و کار دل از هم گذرد

۲

کاش بسمل شده‌ام بر سر ره بگذارند

شاید امروز مرا بیند و خرم گذرد

۳

ای دل آغاز کن افسانه ایّام وصال

تا به مشغولی این قصّه، شب غم گذرد

۴

اهل ماتم غم مرگم نخورند، ار سخنی

از جفاهای تو در حلقه ماتم گذرد

۵

چون کنم شرح سخنهای وفا آمیزت

آرزوهای عجب در دل همدم گذرد

۶

می‌تراود غم هجران ز دلم روز وصال

همچو خونابه زخمی که ز مرهم گذرد

۷

آن زمان دعوی عشق تو رسد میلی را

که به یک گام تواند ز دو عالم گذرد

تصاویر و صوت

دیوان میلی مشهدی به تصحیح محمد قهرمان - تصویر ۷۵

نظرات