میلی

میلی

شمارهٔ ۱۱۲

۱

دوش ازان شعله که در جان من سوخته بود

چون گل آیینه روی تو برافروخته بود

۲

بود حیرت سبب آن که دلم با همه شرم

بی حجابانه به روی تو نظر دوخته بود

۳

یاد آن شب که دلم پیش تو می‌ریخت برون

از تو هر شکوه که بر روی هم اندوخته بود

۴

یاد باد آنکه دلم بود به دست تو عزیز

طفل بودیّ و ترا مرغ نو‌آموخته بود

۵

مرغ را آنچه ز هر روز شتابانتر داشت

اثر نامه شوق من دلسوخته بود

۶

یاد روزی که دل میلی سودازده، داشت

نیم جانی که به سودای تو نفروخته بود

تصاویر و صوت

نظرات