
میلی
شمارهٔ ۱۲۰
۱
دل به جان شب همه شب ز آه و فغانم دارد
این سیه روز ندانم چه به جانم دارد
۲
عشق پنهان کنم و هر که به سویم نگرد
دل تپد، کاین خبر از سوز نهانم دارد
۳
این چنین پرده برانداز که او را دیدم
عنقریب است که رسوای جهانم دارد
۴
تا نیاید به زبان، آنچه به دل دارم ازو
چشم افسونگر او بسته زبانم دارد
۵
من دلخسته که لب تشنه شمشیر توام
گر همه آب حیات است، زیانم دارد
۶
بس که بیتابیام از عشق خود افزون بیند
تهمت آلود به عشق دگرانم دارد
۷
همچو میلی کندم شهره تقاضای جنون
عشق هرچند که بی نام و نشانم دارد
تصاویر و صوت

نظرات