
میلی
شمارهٔ ۱۲۶
۱
ز نیازمندی من، گرش احتراز باشد
نکنم ازو شکایت، که گناه ناز باشد
۲
به دل پر از شکایت، سر حرف باز کردم
تو مدار گوش با من، که سخن دراز باشد
۳
ز گلی فتاده گویا، به دل تو خارخاری
که به ناز چشم مستت، اثر نیاز باشد
۴
ز کجاست بخت آنم، که نهانی از رقیبان
نظری کنی به سویم، که بیان راز باشد
۵
به کسی فتاده کارم، که به صد خلاف وعده
نه به عذرخواهی آید، نه بهانهساز باشد
۶
به رهی که با رقیبان گذریّ و سوی میلی
نگهی کنی، چه گویم که چه جانگداز باشد
تصاویر و صوت

نظرات