
میلی
شمارهٔ ۱۲۸
۱
باز مژگان ترم نوباوه خوناب کرد
باز چشم خونفشانم خیر باد خواب کرد
۲
دوش دل را دیده حیران نوید وصل داد
هر نگاه گرم کان خورشید عالمتاب کرد
۳
قحط شد در خشکسال هجر چون باران وصل
صبر را در بحر عشقم گوهر نایاب کرد
۴
بارها دادم قرار شکوه ناکردن ز یار
غیرت دیدن به اغیارش، مرا بیتاب کرد
۵
دید مژگان ترا میلیّ و شد در اضطراب
همچو صیدی کو نظر بر خنجر قصّاب کرد
تصاویر و صوت

نظرات