میلی

میلی

شمارهٔ ۱۳۰

۱

کامی ز لب لعل تو دیدن نگذارند

یعنی سخنی از تو شنیدن نگذارند

۲

آن طفل ز نظّاره قتلم چو کند ذوق

اغیار ز رشکم به تپیدن نگذارند

۳

چشمان کمندافکن صیاد وش تو

صیدی که ببینند، رمیدن نگذارند

۴

ترکان دو چشم تو پی حسرت دلها

گویند سخنها و شنیدن نگذارند

۵

خواهند که معلوم شود راز نهانم

اغیار، گرش نامه دریدن نگذارند

۶

گر باد شود در طلب وصل تو میلی

اغیار به گرد تو رسیدن نگذارند

تصاویر و صوت

دیوان میلی مشهدی به تصحیح محمد قهرمان - تصویر ۸۳

نظرات