
میلی
شمارهٔ ۱۴۳
۱
از نخل او امید نوا داشتم، نشد
بر عهد او گمان وفا داشتم، نشد
۲
بیم عقوبتی ز بلا داشتم، رسید
چشم اجابتی ز دعا داشتم، نشد
۳
ای اشک بیسرایت و ای آه بیاثر
امیدواریی به شما داشتم، نشد
۴
آن دم که چشمش از مژه خنجر کشیده بود
چشم رعایتی ز حیا داشتم، نشد
۵
گفتم اجل ز هجر خلاصم کند، نکرد
این درد را امید دوا داشتم، نشد
۶
میلی چو مرغ دام، امید فراغ بال
در قید آن دو زلف دوتا داشتم، نشد
نظرات