
میلی
شمارهٔ ۱۴۶
۱
از مستی شب، زلف تو بیتاب نماید
از آتش می، لعل تو بیآب نماید
۲
حسن تو ز آسیب نگاه هوسآلود
چون مجلس بر هم زده اسباب نماید
۳
هر چشم زدن، آهوی ناخفته شب تو
اظهار خمار و هوس خواب نماید
۴
مژگان تو در پیش سر افکنده ازین شرم
کر چشم تو آثار میناب نماید
۵
کیفیت امشب گذرا بوده که امروز
از رنج خمار اینهمه بیتاب نماید
۶
چون اشک من آن خانهنشین پردهدری کرد
از شرم، کنون چون در نایاب نماید
۷
میلی شده پابسته آن زلف و به چشمش
مژگان تو چون خنجر قصاب نماید
نظرات