
میلی
شمارهٔ ۱۵۰
۱
نشان من چو بتان از ستیز میجویند
مرا نیافته شمشیر تیز میجویند
۲
ز طرف دشت مگر گرد آن سوار نمود
که آهوان همه راه گریز میجویند
۳
تو در کنار رقیبیّ و پارههای دلم
ترا به دیده خونابهریز میجویند
۴
به راحتند شهیدان ز قتل خود، که ترا
بدین بهانه دم رستخیر میجویند
۵
چنانکه مرغ زند پا به تیغ، سادهدلان
نجات ازان مژه پرستیز میجویند
۶
برآر حاجت آزادگان که چون میلی
به گردن آن رسن مشک بیز میجویند
نظرات