
میلی
شمارهٔ ۱۵۶
۱
داد ازان دم که با دل ناشاد
من کنم داد و او کند بیداد
۲
مست من عهد کرد و میترسم
وقت هوشیاریاش نباشد یاد
۳
بعد صد امتحان، ز سادهدلی
تکیه کردم به عهد بیبنیاد
۴
بیخودیهای مجلس شب را
خجلت روز من به یادش داد
۵
این چه شوق است کز تصور تو
دل خلقی در اضطراب افتاد
۶
پا نهادیم بر سر دو جهان
ما و عشق تو، هرچه بادا باد
۷
بهر زنجیر زلف او میلی
داد سر رشته خرد بر باد
تصاویر و صوت

نظرات