میلی

میلی

شمارهٔ ۱۶۰

۱

سخنم را چو به بزم تو سری بگشایند

تا کنی گوش، پیام دگری بگشایند

۲

قاصدان از تو شنیدند سخنها که ز شرم

نتوانند زبان در خبری بگشایند

۳

در به در طلبت گشته‌ام و این هم نیست

که دری بهر چو من دربه‌دری بگشایند

۴

مژده باد ای دل آزرده که این سنگدلان

در آزار بر آزرده‌تری بگشایند

۵

دل صیاد وشان صید شود گر ز کمین

آهوان تو کمند نظری بگشایند

۶

پرده بگشا که گل روی تو سیراب شود

گر بر آن تشنه‌لبان چشم‌تری بگشایند

۷

تیر جور تو گر از سینه میلی بکشند

دری از غیب به خونین جگری بگشایند

تصاویر و صوت

دیوان میلی مشهدی به تصحیح محمد قهرمان - تصویر ۹۵

نظرات