میلی

میلی

شمارهٔ ۱۶۵

۱

دمی عاشق ندید او را، وگر دید

به صد درد دل و خون جگر دید

۲

دل از یک جرعه وصل تو عمری

خمار غم کشید و دردسر دید

۳

خدنگش را دلم تا رهگذر شد

هزار آسودگی زان رهگذر دید

۴

دلم راسر به صحرا داد یکسر

که زخم صید خود را کارگر دید

۵

رقیب او را سگ دنباله‌رو بود

ز یک تیر تغافل، باز گردید

۶

دلم در بزم او تا با خبر شد

مرا بیهوش و خود را بی‌خبر دید

۷

دلا از دلبران قطع نظر کن

که میلی هرچه دید از یک نظر دید

تصاویر و صوت

نظرات