
میلی
شمارهٔ ۱۷۲
۱
خدنگ تو چون ره به خون میبرد
مرا بر سرره جنون میبرد
۲
به روز شکار تو تیر خدنگ
بشارت به صید زبون میبرد
۳
جنون بین که از بزم او همنشین
به صد انفعالم برون میبرد
۴
به جوش آید از رشک، خون دلم
چو بر لب می لالهگون میبرد
۵
به مستی خوشم، تا نیابم خبر
که بختم ز بزم تو چون میبرد
۶
به فرمان جلاد مژگان او
مرا خون گرفتهست و خون میبرد
۷
دل از ناامیدی چو میلی مرا
ز کوی تو با صد فسون میبرد
تصاویر و صوت

نظرات