میلی

میلی

شمارهٔ ۱۷۸

۱

آن شهسوار هرگه بر بادپا برآید

بی‌خواست از گدایان، شور دعا برآید

۲

طفل است و شرم او را مانع زآشنایی

ترسم که رفته رفته، ناآشنا برآید

۳

از آب دیده کردم سیراب، نخل او را

شاید به این نم از وی، برگ نوا برآید

۴

مفرست روز هجران، پیغام وصل سویم

جان را ز ره مگردان، بگذار تا برآید

۵

خواهم ترا برآرم از مدعی، ولیکن

حاشا که چون منی را، این مدعا برآید

۶

افتد ز ابر رحمت، گر قطره‌ای به خاکم

زان قطره، همچو پیکان، نخل بلا برآید

۷

میلی چنین که جان را، بگرفته غم گریبان

بختت به این زبونی، با او کجا برآید

تصاویر و صوت

دیوان میلی مشهدی به تصحیح محمد قهرمان - تصویر ۱۰۳

نظرات