میلی

میلی

شمارهٔ ۱۸۱

۱

سر مست آرزو را، رسم ادب نباشد

گر سر نهم به پایت، باری عجب نباشد

۲

چون شانه روبه‌رویش دیدم، ولی ندیدم

یک تار مو که بر وی، دست طلب نباشد

۳

نتوان چو گریه کردن، روز از حجاب مردم

خالی نمی‌شود دل، گر تیره شب نباشد

۴

از زندگی چه دارم، کز مرگ رو بتابم

گیرم که نیم‌جانی، دایم به لب نباشد

۵

چون نرگس تو باشد، در بزم ناز ساقی

بی‌باده از حریفان، مستی عجب نباشد

۶

در بزم وصل، میلی در گریه چند باشی

بنشین که جای ماتم، بزم طرب نباشد

تصاویر و صوت

نظرات