
میلی
شمارهٔ ۱۸۳
۱
دل من چون مرغ بسمل، دمی آرمیده باشد
که به خاک و خون به راهش، دو سه دم تپیده باشد
۲
ز ستمگری پیشمان شده و در اضطرابم
که ز کردهها مبادا المی کشیده باشد
۳
چو رسد رقیب غمگین، ز پی تسلّی خود
دهم این قرار با خود که ترا ندیده باشد
۴
چو رقیب دید سویم، به دلم فتاد آتش
که به خاطرش مبادا مه من رسیده باشد
۵
چو رسد رقیب خوشدل، شود اضطرابم افزون
که مگر ز مرگ میلی، خبری شنیده باشد
نظرات