
میلی
شمارهٔ ۱۹۰
۱
جان ندادهست برت عاشق بیمار هنوز
باش یک دم که نگردیده سبکبار هنوز
۲
نیم بسمل شدم از آهوی صیدافکن تو
چه کند تا به من آن غمزه خونخوار هنوز
۳
ریختی خون من و سوی تو نگشایم چشم
دارم از خوی تو اندیشه بسیار هنوز
۴
غیر را یافتم افسرده و از ساده دلی
راز خود گفتم و او بوده گرفتار هنوز
۵
منفعل نیست ز همراهی میلی، گویا
نیست از عاشقیاش یار خبردار هنوز
نظرات