
میلی
شمارهٔ ۲۰۹
۱
ز من در شکوه آن شوخ بلا بودهست، دانستم
رقیبان را سر جنگ از کجا بودهست، دانستم
۲
به مجلس صحبت او با رقیبان گرم بود امشب
به ایشان پیش ازین هم آشنا بودهست، دانستم
۳
در آغاز محبّت چند روزی کز وی آسودم
فریبش مانع جور و جفا بودهست، دانستم
۴
رقیبان در تماشا بودهاند از دور و من غافل
تغافلهای امروز از کجا بودهست، دانستم
۵
نشد تغییر در اطوار آن غیر آشنا پیدا
قبول التماسم از حیا بودهست، دانستم
۶
رقیبان حیلهگر، او ساده دل، من تهمت آلوده
زمن بیگانه تا غایت چرا بودهست، دانستم
۷
به مجلس بازآمد یار بعد از رفتن میلی
ازآن رفتن چه او را مدّعا بودهست، دانستم
نظرات