میلی

میلی

شمارهٔ ۲۱

۱

چشم مستی باز رهزن شد دل دیوانه را

کز نگاهی آشناه زد راه صد بیگانه را

۲

زین گمان کز غیر ناگه پیشتر بیخود شوم

خون شود دل در برم، چون پر دهی پیمانه را

۳

چشم او کز اول آویزد به مردم، از فریب

همچو صیادی به روی دام پاشد دانه را

۴

سوی بزمش می روم ناخوانده و شادم ازین

گرچه از شادی نخواهم یافت راه خانه را

۵

از شراب عاشقی، کیفیتی دارد مگر؟

شعله کز یک جرعه بیخود می کند پروانه را

۶

بس که شد ناخوانده میلی سوی یار، از خشم او

بست بر همصحبتان راه و در کاشانه را

تصاویر و صوت

نظرات