
میلی
شمارهٔ ۲۱۶
۱
شب به مستی گله چندان ز عتابش کردم
که بر افروخته از جام حجابش کردم
۲
منفعل گشتم ازو، گرچه نمیگفت جواب
بس که از پرسش بسیار، غذابش کردم
۳
از دلم رفت برون رشک سوال دگران
هر گه اندیشه ز تلخیّ جوابش کردم
۴
دوش همخانه شد از ناله زارم بیدار
گرچه صد بار ز افسانه به خوابش کردم
۵
خانه صبر چنان سست بنا شد میلی
که به یک دم ز نَمِ گریه خرابش کردم
نظرات