
میلی
شمارهٔ ۲۳۷
۱
درآید هر کجا در جلوه ناز آفتاب من
مرا رسوا کند تغییر حال و اضطراب من
۲
من رسوا ازان در خون فتادم بر سر راهش
که برگردد، چو بیند بوالهوس حال خراب من
۳
نبینم پیش کس با این هجوم شوق، سوی او
که میترسم خجل گرداند او را اضطراب من
۴
ز بس در عشق خوارم، آشنایی را که میبینم
اگر صد حرف میپرسم، نمیگوید جواب من
۵
هوای خواب کردم تا ز هجران وارهم میلی
نرفته چشم من در خواب، هجر آمد به خواب من
نظرات