
میلی
شمارهٔ ۲۶۱
۱
ای عالمی در خاک و خون، از غمزه خونریز تو
خونبار چون مژگان ما، فتراک صیدآویز تو
۲
صد چشمه خون از دلم، تیر تو بگشود و نشد
سیراب ازین خونابها، نخل بلاانگیز تو
۳
چون میشود هر صلح تو، سرمایه جنگ دگر
خرسند چون گردد دلم، از صلح جنگآمیز تو؟
۴
اول ز گلبرگ ترت، حاصل نشد جز داغ دل
آخر چه گلها بشکفد، از سبزه نو خیز تو
۵
با غمزه مردم شکار از قتلگاه کشتگان
میآیی و خون میچکد، از هر نگاه تیز تو
۶
ای شیخ، مغروری بسی بر زهد بیبنیاد خود
کو عشق تا بر هم زند، هنگامه پرهیز تو
۷
شد میلی دیوانه را، زنجیرجنبان جنون
بگذشت چون باد صبا، بر زلف عنبربیز تو
نظرات