
میلی
شمارهٔ ۲۸
۱
ببین کز حیله سازیها ز ره چون می برد ما را
که باز از وعده دارم گرم، بازار تمنّا را
۲
به پیش آشنایان گفتم از لطفش، چه دانستم
که از بیگانگیها شرمساری میدهد ما را
۳
مرا خواند برای قتل و من از شوق پندارم
که دستی میزنم، گر مینهم در کوی او پا را
۴
به او کردم سخن امروز گستاخانه در مستی
چه خواهم کرد یا رب سرگرانیهای فردا را
۵
رقیب آمد به مجلس تا خورد خون ترا میلی
همان بهتر که برخیزی و بگذاری به او جا را
تصاویر و صوت

نظرات