
میلی
شمارهٔ ۲۹۳
۱
ز عشوه بس که مرا بیقرار خود کردی
خجل شدیّ و مرا شرمسار خود کردی
۲
درآمدن مگر امروز با رقیبانی؟
که وعدهام به سر رهگذر خود کردی
۳
ز حیله تو فزون بود ناامیدی من
مرا ز سادگی امیدوار خود کردی
۴
رقیب را که به کوی تو دیر میآید
ز التفات مگر شرمسار خود کردی
۵
ببین رقیب، تفاوت میانه من و خویش
که خواریام سبب اعتبار خود کردی
۶
هوای بزم که داری، که بازم از وعده
اسیر سلسله انتظار خود کردی؟
۷
چه شد که میگذری وحشیانه از میلی
مگر به تازه کسی را شکار خود کردی؟
تصاویر و صوت

نظرات