
میلی
شمارهٔ ۲۹۴
۱
دلا بیا که برآریم سر به شیدایی
که ماه شهری ما، شد غزال صحرایی
۲
نسیم آه من از شوق آن رمیده غزال
چو گردباد علم شد به دشت پیمایی
۳
صلاح نیست درین شهر بودنم بیاو
که زود، کار دلم میکشد به رسوایی
۴
قرار صبر به خود داده بازماندم ازو
بدان امید که تن در دهم به تنهایی
۵
فراق میکشدم این زمان و میگوید
سزای آنکه کند تکیه بر شکیبایی!
۶
به زیر بار غم از پا فتادهای میلی
کجا شد آنهمه اندیشه توانایی؟
نظرات