
میلی
شمارهٔ ۲۹۸
۱
شب مژده وصال شنیدم، نیامدی
بسیار انتظار کشیدم، نیامدی
۲
تا غیر شاد گردد و من منفعل، ترا
هرچند سوی خود طلبیدم، نیامدی
۳
در وصل، خویش را نرساندی اجل به من
زهر فراق تا نچشیدم، نیامدی
۴
دی میگذشتی از در محنتسرای من
هرچند از پی تو دویدم، نیامدی
۵
تا آمدی، رسید به جان میلی از غمت
تا از غمت به جان نرسیدم، نیامدی
تصاویر و صوت

نظرات