میلی

میلی

شمارهٔ ۲۹۹

۱

ای قاصد فرخنده، ز اغیار نهانی

خود را چه شود گر بر دلدار رسانی

۲

من خود ز جنون هیچ ندانم که چه گویم

نظاره کن این حال و بگو آنچه دانی

۳

هرچند که شوق از حد تقریر برون است

زنهار که تقصیر مکن آنچه توانی

۴

گویی که فلان غمزده می‌گفت که بی‌تو

جان دادم و دارم ز تو صد دل نگرانی

۵

صد نامه، گرفتم که نیرزد به جوابی

کم زانکه شوی رنجه به یک عذر زبانی؟

۶

ای شاخ گل تازه، ز دلبستگی من

نورسته نهال تو بسی داشت گرانی

۷

نابودن میلی سبب خرمی توست

من بی‌تو اگر دیر نمانم، تو بمانی

تصاویر و صوت

نظرات