
میلی
شمارهٔ ۳۰۲
۱
از فریب وعدهای بازم شکیبا کردهای
باز افسون را زبان بند تمنا کردهای
۲
گرچه ظاهر کردهای هر وعدهای را صد خلاف
هر خلاف وعده را صد عذر پیدا کردهای
۳
بهر جان بردن اجل هم دست و پایی میزند
در میان فتنهای کر غمزه بر پا کردهای
۴
میرم و بر زندگانم رحم میآید که تو
خو به آن بیدادها داری که با ما کردهای
۵
ای که دی در عاشقی طعنم به رسوایی زدی
شرم بادا از منت کامروز حاشا کردهای
۶
گشتهای از گریه میلی راز خود را پرده در
آنچه در دل بود پنهان، آشکارا کردهای
نظرات