میلی

میلی

شمارهٔ ۳۴

۱

در پا غمت چو صید زبون می‌کشد مرا

می‌افکند به خاک و به خون می‌کشد مرا

۲

ما خون گرفته‌ایم و دمادم به زور دست

درپای تیغ، بخت زبون می‌کشد مرا

۳

زنجیر زلف او اگر این است، عاقبت

سودای عاشقی به جنون می‌کشد مرا

۴

خواری به آن رسیده که بی گفت او، رقیب

از بزم همچو شحنه برون می‌کشد مرا

۵

میلی لب فسونگر افسانه‌ساز یار

در تنگنای غم به فسون می‌کشد مرا

تصاویر و صوت

نظرات