
میلی
شمارهٔ ۵۹
۱
از حریم وصل، مهجورم نمیبایست داشت
یعنی از نزدیک خود دورم نمیبایست داشت
۲
ای مسیح دردمندان، چون نسیم وصل بود
از سموم هجر رنجورم نمیبایست داشت
۳
من که بودم چون مه روشندل از خورشید وصل
همچو شمع صبح، بی نورم نمیبایست داشت
۴
از می وصل تو چون پیمانه دل پر نشد
این قدر زان جرعه مخمورم نمیبایست داشت
۵
گر دلت را ذرهای نزدیک میدیدم به مهر
میشدم گر دور، معذورم نمیبایست داشت
۶
من که چون خورشید صبح وصل بودم پرده سوز
در حجاب هجر مستورم نمیبایست داشت
۷
همچو میلی در غم آباد فراموشی، چنین
بی نشان با نام مشهورم نمیبایست داشت
نظرات