
میلی
شمارهٔ ۶۲
۱
چون صبا راه به خاک من غمناک انداخت
بوی گلبرگ کسی در کفن چاک انداخت
۲
سر خون ریختن بیگنهی داشت مگر؟
که مرا کار به آن غمزه بیباک انداخت
۳
هر گه آن شمع بتان، خنجر بیداد کشید
آتش تفرقه در جمع هوسناک انداخت
۴
مژده باد ای دل آزرده که صیّادوشی
آمد و در سرم اندیشه فتراک انداخت
۵
آه میلی سبب گرمی بیدردان شد
آتشی باز به مشت خس و خاشاک انداخت
نظرات