
میلی
شمارهٔ ۷۲
۱
چمن کز گل و غنچه بویی نداشت
سرو برگ جام و سبویی نداشت
۲
ازان حال من دوش پرسید یار
که با دیگری گفتوگویی نداشت
۳
حریفی که بر گریهام خنده زد
سر و کار با تندخویی نداشت
۴
به همراهیام غیر در کوی یار
نیامد، مگر آبرویی نداشت
۵
چنان بودم از بخت خود ناامید
که هرگز دلم آرزویی نداشت
۶
در دوستی کوفت میلی، مگر
که اندیشه از جنگجویی نداشت
نظرات