میلی

میلی

شمارهٔ ۷۷

۱

گذشت دور گل و یار سوی باغ نرفت

که آفتاب به نظّاره چراغ نرفت

۲

ز بوی نافه چین، همچو داغ لاله مرا

خیال کاکل نورسته از دماغ نرفت

۳

ببین نهایت دلبستگی که خون مرا

به رنگ برگ گل از دامن تو داغ نرفت

۴

به روز واقعه در دشت غم سیه‌پوشی

به ناله بر سر مجنون به غیر داغ نرفت

۵

چو دید مرغ چمن را به سوی گل نگران

دگر ز غیرت خوبی به گشت راغ نرفت

۶

دگر به بزم رقیبان نرفته، یا ز فریب

مرا چو بر سر ره دید، بی‌سراغ نرفت؟

۷

هزار شکر که تا میلی از فراق نمرد

به رغم بوالهوسان از پی فراغ نرفت

تصاویر و صوت

نظرات