
میلی
شمارهٔ ۸
۱
عشق تو برد هوش من غم فزوده را
نتوان چشید داروی ناآزموده را
۲
صد حرف گفته ای به من از خویش زان دهان
باور نمی کنم سخنان شنوده را
۳
در خاک هم ز حیرت رویت، شهید عشق
بر هم نمی زند مژه ناغنوده را
۴
صد بار بی گنه دلم آزرده و هنوز
از دل برون نکرده گناه نبوده را
۵
تا یک سخن کشم ز تو از ماجرای غیر
گویم به حیله صد سخن ناشنوده را
۶
میلی چه غم ز سرزنش خلق وطعن غیر
بی ننگ و نام رند به عالم نبوده را
نظرات