
میلی
شمارهٔ ۸۲
۱
بگشا کمند زلف که دل دردمند توست
آهوی نیم کشته ما در کمند توست
۲
یک جا چو سرو با همه شوخی ستادهای
دستی مگر به دامن سرو بلند توست؟
۳
هر خون گرفتهای که شود کشته بیگناه
چون بنگری، گناه نگاه کشند توست
۴
از منت شکفتگی خود مرا مکش
کان زهر چشم بهتر ازین زهرخند توست
۵
غافل مشو ز خویش که میلیّ تیرهروز
در خاک و خون فتاده به راه سمند توست
تصاویر و صوت

نظرات