
میلی
شمارهٔ ۹۸
۱
بس که قاصد را بیازارد چو نام من برد
رحم نگذارد که بگذارم پیام من برد
۲
برنگردد قاصد از شرم جواب تلخ او
چون پیام من بر شیرین کلام من برد
۳
مرغ دل بستم پی صیدش به دام آرزو
آه اگر آن مرغ وحشی پی به دام من برد
۴
رشک دارم بر قبول آنکه پیش از دیگران
مژدهٔ مرگم به سرو خوشخرام من برد
۵
خاطرم جمع است از بدگویی دشمن، که یار
گوش بر حرفش نیندازد چو نام من برد
۶
تلخ باشد زهر مرگ، اما ز شیرینی هنوز
میتواند تلخی هجران ز کام من برد
۷
رام شد وحشی دل میلی به او، وز سرکشی
هر زمان آرام از آهوی رام من برد
نظرات