
میرداماد
شمارهٔ ۱۴
۱
این زمینی ست که جولانگاه جانان بوده ست
در تن از جلوه جانان منش جان بوده ست
۲
این زمینی ست که از نور جمال ورخ دوست
آفتابش حجل از ریگ بیابان بوده ست
۳
این مدینه ست همانا که حریم حرمش
کعبه حاجت این گنبد گردان بوده ست
۴
این زمینی ست که از غیرت خاک چمنش
آتش اندر جگر چشمه حیوان بوده ست
۵
این زمین داوری کشور امکان کرده ست
این زمین سجده گه روضه رضوان بوده ست
۶
بارها پیش درش چرخ برین برده نماز
بارها عقل کلش نایب و دربان بوده ست
۷
اندرین کوی گرد است که چون نور بصر
خانه افروز جلیدیه امکان بوده ست
۸
ابر تا بر سر او سایه فکن گشته زشرم
زیرسیلاب عرق غرقه طوفان بوده ست
۹
خجلت از ذره خاک حرمش برده سحاب
گر همه مهر و مهش قطره باران بوده ست
تصاویر و صوت


نظرات